به گزارش قدس آنلاین به نقل از فردانیوز، در بهار سال 1991 میلادی پس از اینکه واشنگتن اولین جنگ بیرحمانه خود را با متحدانش علیه عراق به پایان برد و در شرایطی که اتحاد جماهیر شوروی منحل شده بود، و نهادهای سوسیالیستی دچار از هم فروپاشیدگی شده بودند، «جورج بوش پدر» رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرد که تعطیلات عید کریسمس سال آینده را در شهر «هاوانا» پایتخت کوبا خواهد گذراند! وی با این اظهارات، کینه دیرینه خود نسبت به «فیدل کاسترو» رهبر انقلابی کوبا و همچنین اشتیاق زائدالوصفش برای تصرف این کشور که بیش از نود مایل از بزرگترین و غنیترین کشور جهان فاصله ندارد، را ابراز کرد. گفتنی است که آمریکا پس از فروپاشی قطب پیر و قدرتمند جهان -که برایش رقیبی سرسخت به شمار میرفت- به خود اجازه داده بود تا در خیال خود برای اشغال کوبا نقشههای رویایی را ترسیم کند. از سوی دیگر، کوبا به عنوان تنها عضو شورای امنیت سازمانملل بود که نسبت به تجاوز آمریکا به خاک عراق اعتراض کرد که همین امر خشم بوش را چند برابر کرده بود.
معن بشور می نویسد: آن روز من در جلسه همبستگی با کوبا و رهبر آن فیدل کاسترو که در یکی از دفترهایمان در شهر بیروت برگزار کردیم، به شرکت کنندگان گفتم: بوش در کریسمس سال آینده به مزرعه خود در شهر تگزاس باز خواهد گشت و کاسترو و همراهانش با مردم کوبا در دژ مستحکم خود در هاوانا با عزت و اقتدار باقی خواهند ماند.
این نویسنده لبنانی در ادامه میگوید: این صحبتهای ما در آن روز، طالعبینی و یا خوابهای رویایی نبودند، بلکه حاصل شناخت دقیقی بود که ما از ماهیت رابطه کاسترو و حزب حاکم او با مردم این کشور داشتیم. از سوی دیگر برکسی پوشیده نیست که روحیه انقلابی مردم کوبا در سایه فیدل کاسترو و برادرش رائول کاسترو و همینطور «ارنستو چه گوارا» که نماد جهانی انقلاب است، بارور شده بود.
کاسترو پس از نود سال که زندگیش را در راه مبارزه و استقامت سپری کرد و پس از گذشت 60 سال از انقلاب کوبا درگذشت. مردان انقلابی کوبا از تبعیدگاههای ساحلی خود وارد این سرزمین شده و پس از تحمل شرایط سخت و طاقت فرسا و همچنین مبارزات طولانی توانستند «باتیستا» حاکم مستبد این کشور را پس از یک تحصن سراسری و شامل در سال (1958) میلادی شکست دهند. بنابراین این انقلاب حاکی از معادلهای فوقالعاده از پیروزی قیام مردمی بر جنگهای مسلحانه است که باید توسط همه کسانی که به دنبال آزادی و تغییر شرایط نابسامان هستند مورد مطالعه دقیق قرار بگیرد.
این انقلاب چگونه توانست در فاصله نود مایلی از آمریکا به ایستادگی خود ادامه دهد! و چگونه روندی تصاعدی را برای خود ترسیم کرد که در سایه آن موج های تغییر را در پیرامون خود ممکن ساخت و همه دشمنان این انقلاب را به عقب نشینی از موضع خود واداشت! اینها مسائلی هستند که باید در کانون توجه ما قرار بگیرند.
همچنین لازم است شخصیت این فرد انقلابی که در اصول خود ثابت قدم ماند مورد مطالعه دقیق قرار بگیرد، شخصیتی محکم که در برابر کاخ سفید بدون اینکه از مواضع خود عقب نشینی کند، ایستادگی کرد. موضع کاسترو در برابر برخی مسائل جهان و بویژه مسأله فلسطین، از اموری هستند که از حجم گسترده ترس و بزدلی برخی رژیمهای عربی و همچنین سران صهیونیستزده و مطیع این کشورها خبر میدهد که به سرعت برای تضییع حقوق و ارزشهای مردم سرزمین خود به سمت آمریکا یورتمه میروند.
نظر شما